در حدیث قدسی آمده است:
یا ابن آدم! إنّی اُحبک فانت ایضاً احببنی
ای انسان! من تو را دوست دارم تو نیز مرا دوست بدار
انسان وقتی این حدیث قدسی را میشنود، تمام بدنش به لرزه میافتد. لطافت، محبت و عنایت حضرت دوست جل و جلاله نسبت به انسان بسیار اثرگذار و تکاندهنده است. خداوند متعال با این بیان زیبا، بنی آدم را به عشقبازی دعوت میکند. و چه عشقبازی باارزشی. معشوق خود عاشق دلسوخته است؛ عشقی پاک و زیبا.
ولی آیا ما در مقابل این محبت و عنایت چه کردیم و آیا تغییری در رویه خود دادیم. ما که در جهان مادیات غرقیم و مشغول بازی با ملعبههای دنیا؛ با دیدن دختری زیبا دست و پای خود را گم میکنیم و یا با دیدن پسری زیبا، دل به او میسپاریم و احیاناً برای رسیدن به او نیز هر کاری انجام میدهیم. عنان خود را از دست میدهیم.
حال ای رهگذر! ای دوست! آیا ما لایق دوستی خداوند متعال هستیم؟ نه ما لایقش نیستیم ولی چه کنیم جذبه دوست زیاد است و ما را طاقت دوری کم. چه باید کرد غیر اینکه باید یک خانهتکانی حسابی در دلمان بکنیم و غیر او را هر که هست از خانهاش بیرون بریزیم. زیرا که در حدیثی آمده است که دل مومن خانه خداوند متعال است.
ای همراه! با هم ندا در میدهیم که ای یار دوستداشتنی و ای خدای پاک و مهربان ما لایق فضلت نیستیم ولی عاشقت هستیم. مجنونوار پا در راه عشق میگذاریم و منصوروار بانگ انا الحق سر میدهیم و ابراهیموار سر نفس را در قربانگاه بندگی تقدیمت میکنیم؛ ای عزیز دل، ما را لایق دوستیت بفرما .